سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد و بررسی بازی Fade to Silence

بررسی بازی Fade To Silence, صدای زوزه باد، خوابیدن روی زمین سرد و سخت معبد مخروبه‌ای که در چهره کوه کنده شده را سخت‌تر می‌کرد، اگر من (در قالب نقش اصلی داستان) نمرده بودم! اما مرگ پایان راه نبود و هیولایی که چشم طمع به محل زندگی ما دوخته، با قدرت‌های اهریمنی خودش دوباره مرا زنده کرد و به تمسخر گرفت. لحظات آغازین Fade to Silence بدین شکل به مخاطب خود شوک وارد می‌کند و استودیوی بازی  Black Forest Games در همان ابتدای کار نشان می‌دهند که این دنیا در کنار تمامی سختی‌های عناوین بقا، در فضایی تاریک‌تر و خطرناک‌تر از انتظاری که معمولاً از این ژانر داریم، اتفاق می‌افتد. با بررسی این ساخته جدید در ژانر بقا همراه باشید.

همان‌طور که در ابتدای مطلب گفتم، داستان Fade to Silence به طور کاملاً ناگهانی آغاز می‌شود و در ساعات اولیه آن تمام تلاش گیمر برای درک اینکه چرا یک دشمن شیطانی قدم به قدم کارهای او را به تمسخر می‌گیرد، سخت است ولی هر چه جلوتر می‌رویم اطلاعات بیشتری از گذشته نقش اصلی داستان که Ash نام دارد در اختیار ما گذاشته می‌شود. همچنین در رابطه با زمستان بی‌پایانی که دنیای اطراف ما را در برگرفته و موجوداتی ترسناک را در آن پراکنده کرده هم اطلاعات بیشتری به دست می‌آوریم. قهرمان داستان یک شخصیت تیپیکال ساده و کاملاً خیرخواه است، یک قهرمان سنتی خوب که هدف اصلی او محافظت از فرزندش و جان به در بردن از شرایط غیرقابل تحمل اطرافش است.

در عین حال نوع وارد شدن ما به زندگی او و گذشته پیچیده و سؤال برانگیزی که دارد سبب شده تا از تبدیل شدن «اش» به شخصیتی یک بعدی و حوصله سربر جلوگیری شود. در کنار «اش» و دخترش، جان به در بردگان دیگری هم در اطراف پراکنده شدند اما به جز کارکرد گیم‌پلی، شخصیت‌پردازی و اهمیت داستانی قابل توجهی ندارند. تنها شخصیتی در کنار «اش» از جذابیت قابل قبولی برخوردار می‌باشد، دشمن اهریمنی اصلی داستان است که بعد از هر بار مردن مجدداً «اش» را به زندگی برمی‌گرداند تا هر چه بیشتر او را آزار دهد. در مجموع در بخش داستانی، Fade to Silence عملکرد خارق‌العاده‌ای ندارد و با اثری معمولی طرف هستیم اما کشف رمز و راز دنیای اطراف، انگیزه خوبی برای ادامه آن به حساب می‌آید.
بازی Fade to Silence

گیم‌پلی به دو بخش کلی جستجو در محیط و مبارزات تقسیم می‌شود. بخش گردش در محیط و جمع‌آوری منابع در حد استانداردهای معقول ژانر بقا قرار دارد و به طور کاملاً واضحی متأثر از سیستم‌هاییست که از سال‌ها پیش توسط عناوین Ubisoft پایه‌گذاری شدند که اینجا چاشنی‌های خاصی به آن افزوده شده است. مهم‌ترین عامل اضافی بدون شک شرایط خاص آب و هواییست که چرخه‌ای کاملاً تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی دارند و در برخی مواقع با در دست داشتن یک مشعل از آن جان سالم به در می‌بریم ولی در مواردی دیگر باید حتماً به دنبال سرپناهی گشته و تا به پایان رسیدن طوفان سهمگینی که با آن رو به رو شدیم، در جان پناه منتظر بمانیم.

گشت و گذار در محیط در کنار منابعی که مستقیماً بقای ما را تأمین می‌کنند، مانند غذا و چوب و … ، منبع دیگری را هم در اختیار ما قرار می‌دهد که دیگر بازماندگان دنیای بازی هستند. هر بازمانده جدیدی که با او رو به رو می‌شویم توانمندی‌های خاص خودش را دارد که در مبارزات یا جمع‌آوری منابع یا ساختن امکانات جدید به ما یاری می‌دهند. امکان احداث تعداد قابل توجهی ساختمان مختلف در کمپ وجود دارد که در فراهم کردن دسترسی به آیتم‌های بهتر و جدیدتر، کار بقا را هم ساده‌تر می‌کنند.یکی از این امکانات جدید سورتمه‌ها هستند که توسط تعدادی گرگ کشیده می‌شوند و کمک قابل توجهی به کاهش زمان گشت و گذار در محیط و دسترسی سریعتر به نقاط دورتر نقشه نسبتاً بزرگ Fade to Silence را فراهم می‌کنند.

وجود بازمانده‌ها البته فقط حکم یاری دهندگان مفید را ندارد و مشغله دائمی توجه به نیازهای آن‌ها به خصوص در درجه سختی اصلی، کمی دست و پاگیر می‌شود، مخصوصاً زمانی که هر کدام از این همراهان، هزاران بار در مورد گرسنه بودنشان غر به جان شما بزنند. سیستم مبارزات پیچیدگی خاصی ندارد و بیش از هر چیزی یادآور سبک و سیاق سولزبورن‌هاست اما سختی مردافکن آن‌ها را ندارد. دشمنانی که با آن‌ها رو به رو می‌شویم، برای عنوانی در این ابعاد، از فراوانی قابل قبولی برخوردارند ولی چون هوش مصنوعی ساده‌ای دارند، اکثر آن‌ها با استفاده پیاپی از حملات تکراری، نسبتاً به راحتی شکست می‌خورند ولی برای تعدادی از دشمنان که ابعاد بزرگتری دارن، نیاز به کمی برنامه‌ریزی و مدیریت مناسب Stamina احساس می‌شود.

متأسفانه طراحی بصری Fade to Silence از زیبایی چندانی برخوردار نیست و استفاده از تنظیمات حداکثری هم در کنار اینکه تفاوت بزرگی با تنظیمات متوسط ندارد، به دلیل کاهش عملکرد و افت فریم، تبدیل به تجربه‌ای غیرقابل تحمل می‌شود. با وجود اینکه به نظر می‌رسد برای طراحی همه محیط‌ها و شخصیت‌ها، فقط از سه رنگ سفید و سیاه و قرمز استفاده شده، اما محیط‌ها و ساختمان‌های بسیار زیاد و متفاوتی در این عنوان مشاهده می‌شود و همه کار در یک برهوت برفی اتفاق نمی‌افتد. مشکل اصلی در جایی خود را نشان می‌دهد که حداقل جزئیات در این طراحی‌ها دیده نمی‌شود و تصور می‌کنم که وقتی کار به طراحی چهره‌ها و ظاهر شخصیت‌ها رسیده، سازندگان به مرخصی رفتند.